یک سال گذشت به همین راحتی
به راحتی هم نه
خیـــــلی سخت
و تو کجا و در رویای چه کسی آسمان را شکافتی خدا داند
که نبودی و ندیدی و
و نفهمیدی مهربان
که با عشقِ تو و نبودِ تو چگونه می توان مجنون نشد،لیلی ماند...
دوباره تیر آمد
تیر مرا از پای درآورد مهربان، تیر درد دارد، درد خیلی درد دارد
تو بگو تیر را چگونه دوباره توانِ تحملم باید...
هی گفتم و نشنیدی
نمی دانم از کدام روز بود که گوش کَرَت را به سمت ما کردی
خوبِ من
رفتی و می نویسم اینجا " از دل نرود هر آنکه از دیده رود"
پ.ن:آخرین روز بود
خداحافظی از دانشگاهی که هر گوشه اش یادِ تو بود
چیزی که تو از من دریغ کردی
کاش می گذاشتی قبل از اینکه از هم متنفر بشویم با هم خداحافظی کنیم!
یا حبیب
سلام گل من ... مینا جونیییی
خوب بود .
وقتی یک نفر دلش باهات نیست و تو عشق هم دمدمی مزاجه !!! همون بهتر که بره !
باری عشق هم چون زندگی سخت ساده است اما هر کسی توان آن را ندارد .
رااستی اگه از رفتن منظورت مردن نبود اینا رو گفتم ها!!!
سربلند نزد حق باشی.
آره عشق هم سخت ساده ست :(
رفت،
خیلی ساده،
بدون خداحافظی،
حتی کادو تولدش رو هم نگرفت!
لیاقت خداحافظی من رو هم نداشت
فقط می خواستم بهش بگم
بگم که اون چیزی که منو بهش متهم کرد و کرد و کرد
من هیچوقت در حقش نبودم!
یک هفته یا کمتر فقط
مثل خودش بودم باهاش
از خودش هم مثل اینکه بدش میومد!
پس چطور از من خوشش بیاد؟
رفت و من هم میروم،
می گذرم،
ولی گوشه ای منو با خودش برد،
برد که زیر پاش لِه کنتش...
بی مروّت
حتی لیاقت خداحافظی رو هم نداشت..