A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!

A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!


حتی فنجان ها هم

دیگر زیر بارِ پُر شدن نمی روند،

از وقتی تنها شده اند.


انگار این دنیا را برای جفت ها ساخته اند!

نظرات 4 + ارسال نظر
بابک پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ http://g0d.blogsky.com

زیبا بود

محجوبه یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ

یا حبیب
سلام
بیست و دو سال و اندی این نصفه ی سپید را می کشم
نصفه پایم به دنبال نصفه اش
میان بذر های قدیمی دست هایم می دود
اخم می کنم ، می دود
می خندم ، می دود
می ایستم ، می دود
می ریزد
می کارد
سپیدی کامل در راه است...
مینا جونم خیلی قشنگ بود شعرت

مرسی محجوبه عزیزم
دلتنگتم

... چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

سونات جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

بد دردیست حکایت چشم هات

حکایت اندوهی ست چون اندوه آخرین شهر پیش از فتح شدن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد