A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!

A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!

بی تعارف

تعارف چرا؟

من باخته ام...

همه ی همه ی روزهایی را که فکر می کردم، آدمی اگر چیزی را از تهِ دل بخواهد بدست می آورد.


امروز دانسته ام همیشه خواستن توانستن نیست!

خواستن یک چیز است،

و توانستن چیز دیگریست!


تعارف چرا؟

ما که آینه ها را شکسته ایم

ما که پرده ها را دریده ایم

بگو

حرف هایی را که در نقطه چین ها جا مانده اند

بگو

واژه هایی را که پشت علامت تعجب خیره مانده اند!


مرا ببخش

خنده ام نمی گیرد دیگر

نه اینکه حزنی در کار باشد،نه!

فقط زندگی را دیگر زیادی جدی گرفته ام!!



نظرات 3 + ارسال نظر
1 جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ق.ظ http://www.wowww.blogsky.com

ena hamash harfe.khastan yavanestan hast.fagat kami erade lazemashe

محجوبه سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ

یا حبیب
سلام طلا
شعر جالبی بود اما غمگین :(
دوست دارد یار این آشفتگی / کوشش بیهوده به از خفتگی

دیر زمانیست خفته ایم، کوششی نیست حتی بیهوده
ولی یار دست دارد این آشفتگی...

سونات پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ http://eternal.blogsky.com

بر گرد ترانه های بی انتها
در بیگانگی
به بی قراری لحظه ای که زیبا بود
به شعرهای خیلی قشنگ
عاشق شدم
سوختم

وقتی دلم می گیرد بهانه های عاشقی ام یادم می آید
وگرنه گرفتگی دلم ربطی به عشق ندارد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد