من باخته ام...
همه ی همه ی روزهایی را که فکر می کردم، آدمی اگر چیزی را از تهِ دل بخواهد بدست می آورد.
امروز دانسته ام همیشه خواستن توانستن نیست!
خواستن یک چیز است،
و توانستن چیز دیگریست!
تعارف چرا؟
ما که آینه ها را شکسته ایم
ما که پرده ها را دریده ایم
بگو
حرف هایی را که در نقطه چین ها جا مانده اند
بگو
واژه هایی را که پشت علامت تعجب خیره مانده اند!
مرا ببخش
خنده ام نمی گیرد دیگر
نه اینکه حزنی در کار باشد،نه!
فقط زندگی را دیگر زیادی جدی گرفته ام!!
ena hamash harfe.khastan yavanestan hast.fagat kami erade lazemashe
یا حبیب
سلام طلا
شعر جالبی بود اما غمگین :(
دوست دارد یار این آشفتگی / کوشش بیهوده به از خفتگی
دیر زمانیست خفته ایم، کوششی نیست حتی بیهوده
ولی یار دست دارد این آشفتگی...
بر گرد ترانه های بی انتها
در بیگانگی
به بی قراری لحظه ای که زیبا بود
به شعرهای خیلی قشنگ
عاشق شدم
سوختم
وقتی دلم می گیرد بهانه های عاشقی ام یادم می آید
وگرنه گرفتگی دلم ربطی به عشق ندارد ...