A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!

A girl with NO past!

اینجا می نویسیم چون دلمان تنگ است...یک اسم تمام هویت ما نیست!

آبان نود


کفش های خسته را که جفت می کنم

پای دلم برای رفتن، سست می شود

باران که به شیشه سنگ می زند

دلم برای نماندن، تنگ می شود

در این پاییز که هوای نبودنت، سرد می شود

آبان مرا، هم آغوشی سخت می شود


قرار است آبان آن قدر غصه ی تو را بخورد،

تا آذر از سرِ کوچه سرک بکشد...



پ.ن: پاییز فصلی ست پُر خاطره، پُر حرف، پُر صدا...ولی حیف که در ذهن ِ من و تو، کنجِ خاطره هایمان، پشت ماگ های داغ دارد یخ می زند... امسال پاییز قهر بود با ما که زمستان را صدا کرد...؟




نظرات 3 + ارسال نظر
سونات سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

نه به اندازه موسیقی حرف های تو

: )

رامین چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ق.ظ http://madlen.blogsky.com

دچار شدی

دچار یعنی عاشق..نه من عاشق نیستم، فقط کمی میگرن دارم...فقط کمی غُر می زنم...نه من دچار نیستم...

سونات جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ http://eternal.blogsky.com

قربان تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد