سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظههای جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانهخداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
پ.ن: با اینکه علاقه زیادی به خواجه امیری ندارم ولی این آهنگ هارمونی خاصی دارد با این روزها، با این داستان!
شعر زیباییه ایشالله این روزایی ک نوشتی واست روزای خوبی باشن
ممنونم عزیزم
manam in ahango kheili dust daram
من از دل کناری نجستم
تو ام هیچ هیچ بارم نکردی
خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت
من از ته با تو در آمیختم انفاق فوقانت
خانمک بهر لطافت ژن های افغانت
من از دل کناری نجستم تو ام هیج هیج یارم نبودی
تو آدم حسابم نکردی
تو ام هیچ هیچ هیچ یارم نبودی