اگر می شد
دلم شاید یک کولی با گیتار می خواست،
با کوچه های خلوت...خیس...تاریک...
دلم شاید رزِ سفید می خواست / زیـــــــــاد /
نه،
شاید دلم کمی معجزه می خواست،
یا جرعه ای از خورشید...
دلم دل می خواست حتی!!!
اما دلم بیشتر از همه گریه می خواهد،
اگر گریه کردن از یادم نرفته بود...
روزی رسید که دیدیم دستانمان خالی از خاطره است
عالی بود
خالی از خاطره...خالی از زنده بودن...
اینقد با تعجب نگام نکن خُب
چشم!