شنیدم
من صدای هق هقِ دخترکی را شنیدم که هرگز نگریست
من صدای مردی را با سُرفه های خشک آن سوی دیوار شنیدم
و صدای نگاهِ او روی چشم های دختری زیبا...
کسی بیاید روی این
صداهاخط بکشددنیای من سکوت می خواهد
و بعدش یک جارو لطفا
می خواهم خُرده های نگاهش را از روی سنگفرشِ دلم پاک کنم
و البته! همان تصویر مبهم و نصفه نیمه کاره از طرحِ لبخندش، یادم باشد آن را هم از این روزهایم جارو کنم!
باید دست آویزی باشد، یا حداقل راهِ فراری، یو نو؟؟
خیلی زیبا بود .مال خودتون بود یا از جایی کپی کردین
مرسی
اگه بشه که مال خودم بود