من تو را در خیابان های خلوت گم کرده ام...خیسی ِ خیابان های خلوت بد یمن است...
تنها بودن خیلی قابل تحمل تر از تنها شدنه...
اینکه دلت بگیره خیلی بهتر از اینه که دلت بشکنه... خیلی بهتر از اینه که دلتو
بشکنم...
پس صبور باش...
ما آدما،این موجوداتِ دو پا واقعا حیرت انگیزیم!!!
دروغ میگیم به راحتیِ آب خوردن...شاید یه زمانی آب تو گلومون گیر کنه ولی دروغامون نه!!!
و اونقدر دروغ هامونو قشنگ، باسخاوت و بزرگ میگیم و البته به تکرار، که کم کم خودمونَم یادمون میره که دروغ بوده ... و روزی میرسه که میریم جلو آینه و با یه قیافه یِ حق به جانب به طرف میگیم: من؟ من دروغ بگم؟؟؟؟ تو اصن تا حالا از من دروغ شنیدی؟؟؟؟
اون موقع ست که طرف برمی گرده میگه: نه والا!!!!!!!!!!!!!!! دو نقطه دی
همیشه بهمون گفتن آدم باید شهامتِ گفتنِ حقیقت رو داشته باشه!!!
خوب،دِ آخه مردِ مؤمن! یکی نیس بهت بگه: من اگه شهامتِ گفتنِ حقیقت رو داشته باشم تو شهامت، لیاقت و کفایتِ شنیدنش رو داری؟؟؟؟؟؟!!!!!!
می تونم با افتخار اعلام کنم،
در این لحظه
تنها دلخوشیم
فنجون قهوه ایه که تو دستمه
شاید چون نداشتن گرمای دستای تو با وجودش داره جبران میشه
به همین سادگی
به همین خوشمزه گی!!!
اینجا می نویسیم چون خسته شده ایم
از آدم های دوزاری که
دو کلمه حرفِ حساب نمی فهمند
وقتی که زل میزنند توی چشمِ ما
و بر و بر نگاهمان می کنند...
خیلی که محترم باشند شاید لبخندی هم تحویل بدهند...
پس...
سلام